همشهری آنلاین _ فاطمه عسگرنیا: از سالنهای کشتی گرفته تا زورخانههای قدیمی و خانه پدری تختی که شاهد تولد و قد کشیدن غلامرضا تختی بود. زورخانه پولاد در محله فروزش و سالن کشتی تختی در محله راهآهن منطقه ۱۱ دو مرکز تمرینات ورزشی آقا غلامرضا بودند. خانه پدری تختی اما منطقه ۱۲ بود؛ محله تختی. درست است که دیگر این خانه به شکل و شمایل گذشته نیست، اما قدیمیهای محله خوب نشانیاش را بلدند. خانهای که دیگر بوی زندگی نمیدهد، بلکه رد پای کارگاهی قدیمی در آن دیده میشود.
درست است که این روزها خانه پدری تختی حال و روز خوبی ندارد، اما درخت توت صدساله در میانه خانه او با وجود تکیهگاههایی کوچک و بزرگ، هنور نفس میکشد. در طول سالهای گذشته کالبد این خانه تغییر زیادی کرده است، اما تنها بخش باقیمانده از صد سال پیش تا الان، اتاق کوچکی در زیرزمین ضلع جنوبی خانه است که از گذشته تا به امروز محل نگهداری نفت و زغال بوده و هست.
«ابوالفضل شاهمحمدی» از اهالی قدیمی محله تختی، شناخت خوبی از او دارد. صحبتهایش را درباره شهرت تختی شروع میکند و میگوید: «چون پدر غلامرضا برای فروختن یخ، سر خانیآباد، نرسیده به خیابان شوش، روی تخت مینشست به این لقب شهرت یافت و بعدها نامخانوادگیشان هم همین شد.»
او میگوید: «یک محله بود و یک تختی. شما نمیدانید که وقتی آقا تختی از مسابقات جهانی برمیگشت، اهالی محله برای او چه میکردند. با هر مدالی که کسب میکرد، تمام محله آذینبندی میشد و مردم با قربانی کردن گاو و گوسفند به استقبال او میرفتند.»
- تکیهگاه اهالی محله
«سید ضیا رضوی» چراغساز محله تختی است؛ کسی که معتقد است هنوز عطر خوش خاطرات تختی در کوچهپسکوچههای محله استشمام میشود: «نزدیک مغازه من در گذشته قهوهخانه محسن بود؛ یکی از پاتوقهای مرحوم تختی. آن روزها من دهساله بودم و عشقم تماشای آقا غلامرضا از پشت شیشه قهوهخانه بود.»
در ادامه حرفهایش به بازارچه اسلامیه در محله اشاره میکند، جایی که تختی گاهی در آن سری به حجره حاج کریم اسلامیه میزد و اهالی محله به عشق بودن تختی، گرداگرد این حجره مینشستند. تختی برای همه اهالی محله حکم تکیهگاه را داشت. او برای کمک به نیازمندان محله از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد.
همینطور که خاطرات گذشته را ورق میزند به زلزله بوئینزهرا میرسد. حادثهای که در آن تختی همه قهرمانان کشتی را دور هم جمع کرد و دوره افتاد برای جمع کردن کمکهای مردمی: «زلزله بوئینزهرا خیلی تختی را ناراحت کرد، آنقدر که یک روز همه دوستان و قهرمانان کشتی را در بلوار کشاورز جمع کرد و با وانتی که کیهانورزشی در اختیار او گذاشته بود، در شهر به جمعآوری کمکهای مردمی پرداخت. ۲ روز تمام این کار طول کشید. راننده وانت پشت بلندگو فریاد میزد: مردم شهر! جهانپهلوان دست نیاز به سمت شما دراز کرده است. هرکسی نام تختی را میشنید هرآنچه در توان داشت کمک میکرد؛ یکی دو گونی برنج میداد، یکی پول نقد، اما در میان تمام این کمکها کمک یک پیرزن در نوع خود بینظیر بود.»
- به عشق تختی کشتیگیر شدم
حاج «عباس جلیلی» خیاط قدیمی محله، هم تختی را خوب میشناسد و از او بهعنوان قهرمان و الگوی زندگیاش در جوانی یاد میکند. با اینکه سن و سالی از او گذشته، اماحسابی سرحال است و میگوید: «رمز این سلامتی ورزش مستمر است، ورزشی که به عشق آقا تختی انتخاب کردم.»او میگوید: «آن وقتها که ما کشتی میگرفتیم مرحوم تختی هم در سالنی که مقابل پارکشهر بود رفتوآمد داشت و من به عشق او کشتی را انتخاب کردم»
- یاد آقا غلامرضا بهخیر
حاج «حسین دیدهور» هم که به پهلوان حسین مشهور است، نام تختی که میآید نفسی از سر حسرت میکشد. پهلوان حسین، گرچه از صاحبنامان و با تجربههای ورزش پهلوانی است، اما همچنان اعتقاد دارد که واژه پهلوانی قداست دارد. او میگوید: «غلامرضا تختی و حاج حسن رزاز و حاج صادق بلورفروش پهلوان واقعی بودند؛ چون هنوز هم که هنوز است ادب، اخلاق و مردمداریشان ورد زبان مردم است.»
او میگوید: «تختی هیچوقت بهعنوان قهرمانی خود غره نشد. الگوی زندگیاش امیرالمؤمنین بود: «او اجازه نمیداد گره بر زندگی اهل محله باقی بماند. کافی بود به گوشش برسد یکی از اهالی مشکلی دارد. آن وقت بود که آستین بالا میزد و برای گرهگشایی پیشقدم میشد.» تختی هیچوقت برای عاشقانش نمیمیرد، چراکه ویژگی بارز او خضوع و خشوعش بود.
- بناهای مرتبط با تختی حفظ شود
حفظ و نگهداری یاد و خاطره تختی یکی از خواستههای اهالی ساکن در مناطق ۱۱ و ۱۲ است. «علی هاشمی» یکی از اهالی محله فروزش، میگوید: «زورخانه پولاد بهعنوان یکی از زورخانههای قدیمی شهر به نام جهان پهلوان تختی است، اما این مجموعه امروز به سالن بیلیارد تبدیل شده است که هیچ ربطی به ورزش زورخانهای، کشتی و فرهنگ پهلوانی ندارد و این وضعیت دل ما را میسوزاند.»
او با اشاره به علاقهمندی اهالی محله ساکن در خیابان وحدت اسلامی به ورزش باستانی و کشتی میگوید: «بیشتر قدیمیهای این محله در زورخانه پولاد به عشق تختی ورزش کردهاند و قد کشیدهاند. در حالی که امروز چشم حسرتمان به احیای این زورخانه خشک شده است.»
«رسول فدودی» یکی دیگر از اهالی محدوده خیابان وحدت اسلامی، درباره زورخانه پولاد میگوید: «حفظ و احیای این زورخانه و بهرهگیری از آن با هدف ترویج فرهنگ جوانمردی بین نوجوانان و جوانان محله و با توجه به سایه آسیبهای اجتماعی موجود در محله، یکی از واجبات بود. اما متأسفانه به هیچوجه به این مسائل توجه نمیشود. در شأن تختی نیست که مکان منتسب به او در چنین شرایطی باشد.»
این روزها حال و روز یادگارهای تختی نه در منطقه ۱۱ و نه در منطقه ۱۲ اصلاً خوش نیست. خانهای که وعده شده بود تبدیل به موزه تختی شود این روزها غباری از فراموشی بر پیکرش نشسته و زورخانه قدیمی پولاد هم هر روز فرسوده و فرسودهتر میشود. دوستداران تختی منتظرند تا شاهد احیای این بناهای ارزشمند در بافت مرکزی تهران باشند.
نظر شما